رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست
ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی
عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست
دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست
خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست
پادشاهی به شکار می رفت، در بیرون شهر دیوانه ای را دید که سگی را نزد خود نشانده و با آن حیوان مأنوس است.
پادشاه به وزیر خود گفت: تأمل کن تا کمی با این دیوانه شوخی کنیم و بدین وسیله شاد شویم.
وزیر گفت: قربان! می ترسم بی ادبی کند و خاطر مبارک شما را آزرده نماید.
پادشاه گفت: باکی نیست و سپس نزد دیوانه آمدند.
پادشاه گفت: ای آزاد مرد! تو بهتری یا سگ تو؟
دیوانه در جواب گفت: قربانت گردم! سگ، هرگز از فرمان این گدا (خودم) سرپیچی نمی کند. پس شاه و گدا اگر از فرمان خدا اطاعت کنند، البته از سگ بهترند و چنانچه نافرمانی نمایند، سگ از هر دوی آنها بهتر خواهد بود.
پادشاه نتوانست پاسخی بگوید و راه خود در پیش گرفت و رفت.
کوچههای خراسان
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
قیصر امینپور
میلاد با سعادت
حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع)
بر همه شیعیان و دوستداران و محبین آن حضرت
مبارک باد
زغربتش چه بگویم کـه سینه ها خون اسـت
برای صادق زهرا ، مدینه محزون اسـت
دلم دوباره بـه یاد رئیس مذهب سوخت
کـه داغ غربت لیلی حدیث مجنون اسـت
شهادت رئیس مذهب
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
بر شما تسلیت باد
التماس دعا



